دیشب به سیل اشک ره خواب می زدم
نقشی به یاد چشم تو بر آب میزدم
ابروی یار در نظر و خرقه سوخته
جامی به یاد چشمان نگار میزدم
روی نگار در نظرم جلوه می نمود
وز دور بوسه بر رخ نگار می زدم
چشمم به روی ساقی و گوشم به قول تار
فالی به چشم گوش درین باب میزدم
.
.
.
زیبا ترینم تولدت مبارک
با من باشی دوست دارم
خواستم برايت هديه بگيرم
در باران ...
می توانم تو را " مال خودم " صدا کنم ؟
کاش می شد ...
دلم هواتو کرده
دلم حرفاتو میخواد
دلم نگاتو می خواد
دلم زل زدن ب چشماتو می خواد
اخه میدونه چیه؟!
دلم برات تنگ شده
برا صدات
برا برق نگات
چشمات
.
.
.
.
تازه میشه فاصله رو احساس کرد
تو هم حسش میکنی؟
؟
گاهی وقت ها انقدر نبودت
رو
احساس میکنم ک
تصور می کنم پیشم نشستی
ب خودم میگم
چقدر خوبه همه چی
چقدر خوبه ک هستی
عشق یعنی اون لحظه
یعنی دل تنگ من
عاشقتم
دیوانه وار تر از دیروز
.
.
.
.